میخواهم پرواز کنم

باغبانی پیرم که به غیر از گلها
از همه دلگیرم ، کوله ام غرقه غم است ،
آدم خوب کم است ،
عده بی‌ خبرند ،
عده کور و کرند ،
و گروهی پکرند ،
دلم از این همه بد می‌گیرد ،
و چه خوب ،
آدمی‌ … میمیرد…

+نوشته شده در سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,ساعت12:41توسط نادیا | |

عکس تنهایی

 

خسته ام ازحرف هـای تکراریخـسته ام ازلبخـــــند اجباری

خسته ام ازبغـــض های بیهوده  خسته ام ازغم های نیاسوده

خســته ام ازتلخی شـــــبــــها  خســـــته ام ازدیدن رویـــــــا

خســـــته ام بـــــس کشـیـــدم غـــم هـرنـاکـسی

خــــــسته ام بس کـه نـالــــیدم دربـــــی کسی

خسته ام ازقلبـــــهای دردست ها بازیـچــه شد

خـــــــسته ام ازقلب های شـکسـتـه درمان نشده

خســــته ام ازگـــــریــــــــه هــــای زار وزار

خسته ام ای خدا؟چــرامنــونمیرســونی به دیـدار؟

 

+نوشته شده در سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,ساعت12:39توسط نادیا | |

افرین به عشق به عاشقی .نفرین به بخت و سرنوشت . به اون نگاه که عشقتو . تو سرنوشت من نوشت . نفرین به من نفرین به تو . نفرین به عشق من و تو . به ساده بودن منو . به اون دل سیاه

تو..........

+نوشته شده در سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,ساعت11:53توسط نادیا | |

به گوشت میرسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
چه جوری گریه می کردم که از تو دست بردارم
نشد گریه کنم پیشت نخاستم بد شه رفتارم...
نمی خاستم بفهمی تو، که من طاقت نمیارم...
دلم واسه خودم می سوخت برای قلب درگیرم...
یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم... تو میمونی، من میرم


+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:55توسط نادیا | |

 
میخواهم مثل یک پرنده در آسمان پرواز کنم
 
بالهایم را بگشایم و به سوی خدا بروم.
 
میخواهم بر روی پارچه نقره ای ابرها راه بروم
 
از اوج آسمان به زمین بنگرم و به سوی خدا بروم.
 
می خواهم مثل صدای باد آواز بخوانم
 
خود را در آسمان رها کنم و به سوی خدا بروم.
 
سعی میکنم که تمام دلواپسی هایم را فراموش کنم
 
پسهمه آنهارا از آسمان به زمین سرازیرمیکنم.
 
به سرعت در حال گذرم
 
هیچکس عبور مرا نمی تواند ببیند
من قسم میخورم که به آن اوج خواهم رسید

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط نادیا | |

 

 

میخواهم پرواز کنم     

 

 

 

                      چه کسی دستم را میگیرد؟ 

 

   

            

 

 

 

 

میخواهم آسمانی باشم  

 

 

 

                 با زمینی ها بیگانه ام 

 

 

 

                                 در تفکر سرد زمینی ها یخ زده ام 

 

 

 

                                                 کجاست گرمای خورشید مهربانی...... 

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:45توسط نادیا | |

 عاشق تر از این بودم اگر
لظحه ی پرواز
 در دست نجیب تو کلید قفسم بودئ
عاشق تر از این بودم اگر عطر نفسهات
در لحظه ی بی همنفسی ‚
همنفسم بود
عاشق تر از این بودم اگر فاصله ها را
این آینه ی شب زده رو تکرار نمی کرد
 عاشق تر از این بودم اگر هق هق ما را
 این سایه ی سرمازده انکار نمی کرد
با تو بهترین بودم ‚ همسایه ی خورشیدی
تو نقش تبسم را ‚ از آینه دزدیدی
 عاشق تر از این بودم اگر در شب وحشت
مثل تپش زنجره نایاب نبودی
عاشق تر از این بودم اگر وقت عبورم
 آنسوی سکوت پنجره خواب نبودی
عاشق تر از این بودی اگر ثانیه ها را
 اندوه فراموشی من تار نمی کرد
 عاشق تر از این بودی اگر این دل ساده
اسرار مرا پیش تو اقرار نمی کرد
با تو بهترین بودم ‚
همسایه ی خورشیدی
تو نقش تبسم را ‚ از آینه دزدیدی

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت16:10توسط نادیا | |

می خواستم بمانم
رفتم
می خواستم بروم
ماندم
نه رفتن مهم بود و نه ماندن

مهم
من تو بودی
که نبودی..


[تصویر: 1182_1316248833lTTN.jpg]

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت15:18توسط نادیا | |


می خواستم زندگی کنم، راهم را بستند

ستایش کردم، گفتند خرافات است

عاشق شدم، گفتند دروغ است

گریه کردم، گفتند بهانه است

خندیدم، گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید... می خواهم پیاده شوم...



 


 

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت15:11توسط نادیا | |


 

صدایم میزد: "گلم"

 

 

گلی بودم در باغچه دلش، اما...

 

 

او باغبان عاشقی نبود، گاهی سر میزد و دل میبرد...

سالها بعد دانستم که من تنها نبودم... او باغبان گلهای زیادی بود...

 

 

 

( دوستت دارم تکیه کلام تو بود! من بی جهت به آن تکیه کرده بودم!!! )

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت15:10توسط نادیا | |

صفحه قبل 1 ... 25 26 27 28 29 ... 55 صفحه بعد