روحم را برای چه شخم میزنی؟!
دستهایم را بگیر!!!
هرچه را که لمس کردی باور کن... من همیشه قلبم را کف دستم می گیرم! در مسیر جاده تا دوردست ها... ردپای نگاه من است... اما تو نیستی...!!!؟؟؟
صدای خش خش برگها... عبور آب... چند پرنده ی کوچک... رفت و آمد چند عابر... این همه دنیای آن نیمکت چوبی بود!!! گاهی کسی رویش می نشست، عابری شاد که با کودکش می خندید! یا آن پیرمرد تنها که با حسرت آه می کشید!!! گاهی تکیه گاه چند جوان پرشور... یا جاده ای برای ماشین های چند کودک... چه دنیای زیبایی داشت این نیمکت!!! آرام برخواست! با خودش گفت... کاش دنیای من هم اندکی شبیه به دنیای این نیمکت می شد!!! کاش!!!!!!!!!!!!!!!
پیداست هنوز شقایق نشدی
اينكه چقدر از آن روزها ميگذرد يا اينكه چقدر هردويمان عوض شده ايم ، اصلا مهم نيست ! باران كه مي بارد هر وقتي كه مي خواهد باشد دلهايمان هواي هم را مي كنند...
چه قدر ساده و آرام! چه قدر صبور و صمیمی! تو در من آمیختی... باور کن تو را در اولین نماز نخوانده جستجو کردم!!! که هنوز به قنوت گریه نرسیده سلامم دادی... بعد من ماندم و دستان پر دعایی که به آسمان پر استجابت چشمانت آویخته شد...!!! اصلا بیا و تو بگو... تو بگو کدامین سو قبله ی من است!؟
عشق یعنی راه رفتن زیر باران عشق یعنی من می روم تو بمان عشق یعنی آن روز وصال عشق یعنی بوسه ها در طوله سال عشق یعنی پای معشوق سوختن عشق یعنی چشم را به در دوختن عشق یعنی جان می دهم در راه تو عشق یعنی دستانه من دستانه تو عشق یعنی...... دوستت دارم تورو عشق یعنی می برم تا اوج تورو عشق یعنی حرف من در نیمه شب عشق یعنی اسم تو واسم میاره تب عشق یعنی انقباظو انبصاط عشق یعنی درده من درده کتاب عشق یعنی زندگیم وصله به توست عشق یعنی قلب من در دست توست عشق یعنی عشقه من زیبای من عشق یعنی عزیزم دوستت دارم
يك نفر گفت به من
يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنيم... يادمان باشد اگر اين دلمان بي کس ماند طلب مهر ز هر چشم خماري نکنيم... يادمان باشد که دگر ليلي و مجنوني نيست به چه قيمت دلمان بهر کسي چاک کنيم... يادمان باشد که در اين بحر دو رنگي و ريا دگر حتي طلب آب ز دريا نکنيم... يادمان باشد اگر از پس هر شب روزيست دگر آن روز پي قلب سياهي نرويم... يادمان باشد اگر شمعي و پروانه به يکجا ديديم طلب سوختن بال و پر کس نکنيم... |
About![]()
دل من این پرنده ی صحرا آسمانش را در چشمان تو یافته است . آنها گهواره ی بامداد و ملکوت ستارگانند. ترانه های من در اعماق آنها گم شده است . بگذار در آن آسمان در بی کرانگی غمناک آن به پرواز درآیم ىگذار ابر های آن را بشکافم و در آفتاب آن بال بگشایم Archives5 شهريور 13926 مرداد 1392 2 مرداد 1392 2 خرداد 1392 7 ارديبهشت 1392 3 ارديبهشت 1392 1 ارديبهشت 1392 6 فروردين 1392 5 فروردين 1392 2 فروردين 1392 1 بهمن 1391 6 دی 1391 5 دی 1391 4 دی 1391 7 آذر 1391 4 آذر 1391 3 آذر 1391 6 آبان 1391 1 آبان 1391 4 مرداد 1391 3 مرداد 1391 6 تير 1391 5 تير 1391 4 تير 1391 3 تير 1391 2 تير 1391 1 تير 1391 7 خرداد 1391 6 خرداد 1391 4 خرداد 1391 3 خرداد 1391 AuthorsنادیاLinks
چــت روم آزاده(بدو بیا تووووو) Specific![]() ![]() ![]() LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی
کاربران آنلاين:
بازدیدها :
Alternative content |