تو بودي آشنـاي لحظههايــــــــم طنين دلنشين خنـدههايـــــم تمـــام هستي من قصـــهاي بود تو بودي قصهاي در غصههايم هميشه از تــو گفتن كار من بود تو بودي شعرهايم، نامههايـم اگـــر در زندگي غـــم بود و دردي تو بودي هاي هاي گريههايم صـــــــداي دلكش سازم تو بودي تو بودي ناي ني در نالههايـم
میان جاده های غم ، غبار می شوم بیا اگرچه داغ هجر تو بهار را زمن گرفت در انتظار رویشت نفس به سینه حبس شد بیا ورق بزن مرا به متن تازگی ببر اگرچه خسته از رهم ولی برای دیدنت تمام هستی ام تویی تو ! ای مسافر سپید!
دلت را خانه ي ما كن، مصفا كردنش با من
غنچـه با دل گرفتـه گفـت: "زندگــــی، لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است..." گـل به خنده گفت: "زندگــــی شکفتن است، با زبان سـبز راز گفتـن است..." تو چه فکر می کنی؟ راستی کدام یک درست گفتـه اند؟ من که فکر می کنـم گل به راز زندگــی اشاره کـرده است هر چه باشد او گـل است... گـل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچـه پاره کـرده است...
ببار باران تو هم تا خانه ی همسایه می باری
خوش به حال آنکه قلبش مال توست خوش به حال آنکه چشمانش تویی آنکه دستش تا ابد در دست تو من خطاکارم خداوندا، ولی
من به تنهایی باغ من به دلتنگی شبهای ملول ذهنم از خاطرهها سرشار است من به خوشبختی ماهیها میاندیشم من به یک خانه میاندیشم، یک خانۀ دور و به گلهای فراموشی آن گلدان میاندیشم من به تنهایی خویش
با بغض تر؛ خيال تو را گريه مي كنم
|
About![]()
دل من این پرنده ی صحرا آسمانش را در چشمان تو یافته است . آنها گهواره ی بامداد و ملکوت ستارگانند. ترانه های من در اعماق آنها گم شده است . بگذار در آن آسمان در بی کرانگی غمناک آن به پرواز درآیم ىگذار ابر های آن را بشکافم و در آفتاب آن بال بگشایم Archives5 شهريور 13926 مرداد 1392 2 مرداد 1392 2 خرداد 1392 7 ارديبهشت 1392 3 ارديبهشت 1392 1 ارديبهشت 1392 6 فروردين 1392 5 فروردين 1392 2 فروردين 1392 1 بهمن 1391 6 دی 1391 5 دی 1391 4 دی 1391 7 آذر 1391 4 آذر 1391 3 آذر 1391 6 آبان 1391 1 آبان 1391 4 مرداد 1391 3 مرداد 1391 6 تير 1391 5 تير 1391 4 تير 1391 3 تير 1391 2 تير 1391 1 تير 1391 7 خرداد 1391 6 خرداد 1391 4 خرداد 1391 3 خرداد 1391 AuthorsنادیاLinks
چــت روم آزاده(بدو بیا تووووو) Specific![]() ![]() ![]() LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی
کاربران آنلاين:
بازدیدها :
Alternative content |