از خدا پرسید : خوشبختی را می توان کجا یافت؟؟ آن را در خواسته هایت جستوجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم با خود فکر کرد و فکر کرد گفت : اگه خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم خداوند به او داد اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم خداوند به او داد اگر...........اگر......واگر اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود از خدا پرسید حالا همه چیز دارم اما بازم خوشبختی را نیافتم خداوند گفت باز هم بخواه گفت چه بخواهم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هر آنچه که هست دارم گفت بخواه که دوست بداری بخواه که دیگران را کمک کنی بخواه هر چه که داری با مردم قسمت کنی و او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تجب دید لبخند را که بر لبها می نشیند و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت میبخشد رو به آسمان کرد گفت : خدایا خوشبختی اینجاست درنگاه و لبخند دیگران
دلـتــنـگــم . . نه برای کسی ، از بی کسی !
ماه من ، غصه چرا ؟! آسمان را بنگر، که هنوز، بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد ! یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان نه شکست و نه گرفت ! بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید ودر آغاز بهار، دشتی از یاس سپید، زیر پاهامان ریخت ، تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست ! ماه من غصه چرا !؟! تو مرا داری و من هر شب و روز ، آرزویم ، همه خوشبختی توست ! ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند ... ماه من ! غم و اندوه، اگر هم روزی، مثل باران بارید یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست، با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن وبگو با دل خود ، که خدا هست ، خدا هست ! او همانی است که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد ... او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ، غرق شادی باشد .... ماه من ! غصه اگر هست ! بگو تا باشد ! معنی خوشبختی ، بودن اندوه است ...! این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند همه را با هم و با عشق بچین ... ولی از یاد مبر، پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی می خواند ، که خدا هست ، خدا هست و چرا غصه ؟! چرا !؟! شاعر : مهین رضوانی فرد
دلم نگرفته از اینکه رفته ای...
بياامشب به من محرم شواي اشک بياامشب توهم باغم شواي اشک بيا بنگر دلم تنها شده باز بيا قلب مراهمدم شو اي اشک من ان گلبوته خشک کويري بيابرروي من شبنم شواي اشک رهاکن ميل ماندن دردو چشمم توجاري بررخ زردم شواي اشک بيا ارام من در بيقراري تسلي بخش من هردم شواي اشک بيابغض سکوت سينه بشکن به چشم خشک من شبنم شو اي اشک دلم مجروح درد غربت تو به روي زخم دل مرهم شواي اشک دلم ازدردهجران نالدامشب بيادرمان بر دردم شو اي اشک
اجازه هست عشق تو را تو کوچه ها داد بزنم ؟
تا به کی باید رفت جز یک لحظه یک لحظه یک لحظه که چشمان مرا می گشاید در
روزگاری عاشق دريا شدم عاشق يک رنگی و نجوا شدم عاشقم بود و دلم غم خوار بود عاشق عشقی که بودم قایقش ناگهان طوفان عشقش ساز شد قلب من از غصه ها سر باز شد کشتی عشقم ز ساحل دور گشت موج خوشبختی درونم کور گشت ساعقه آمد به قلب من فرود هرچه در قلب داشتم، او برده بود دل دگر عاشق نخواهد شد خدا !!! این دلم از دست رفته، نابود گشته ای خدا !!! |
About![]()
دل من این پرنده ی صحرا آسمانش را در چشمان تو یافته است . آنها گهواره ی بامداد و ملکوت ستارگانند. ترانه های من در اعماق آنها گم شده است . بگذار در آن آسمان در بی کرانگی غمناک آن به پرواز درآیم ىگذار ابر های آن را بشکافم و در آفتاب آن بال بگشایم Archives5 شهريور 13926 مرداد 1392 2 مرداد 1392 2 خرداد 1392 7 ارديبهشت 1392 3 ارديبهشت 1392 1 ارديبهشت 1392 6 فروردين 1392 5 فروردين 1392 2 فروردين 1392 1 بهمن 1391 6 دی 1391 5 دی 1391 4 دی 1391 7 آذر 1391 4 آذر 1391 3 آذر 1391 6 آبان 1391 1 آبان 1391 4 مرداد 1391 3 مرداد 1391 6 تير 1391 5 تير 1391 4 تير 1391 3 تير 1391 2 تير 1391 1 تير 1391 7 خرداد 1391 6 خرداد 1391 4 خرداد 1391 3 خرداد 1391 AuthorsنادیاLinks
چــت روم آزاده(بدو بیا تووووو) Specific![]() ![]() ![]() LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی
کاربران آنلاين:
بازدیدها :
Alternative content |