باران

میخواهم پرواز کنم

 امشب باران رویای مرا کامل کرد...

 

از سر شب تو بودی

شعر بود

موسیقی بود

...و یک حجم آبی که در حوالی احساسم قدم می زد

و باران نیمه شب تابستان

وای چقدر شوق دارم

موسیقی باران روحم را نوازش می دهد

... کنار پنجره ام و گویی بوی خاک مرا مست کرده است

چه حس خوبی دارم

چقدر پر شده ام از تو ...

و چقدر خالی از نبودنت...

چقدر بارانی ام

چقدر سکوت دارم

آری آسمان را می خواهم...ابر را ... باران را ... و تو را...

دوباره پاییز عشوه گری هایش را قبل از آمدنش شروع کرده

خوب فهمیده چقدر منتظرش هستم

به خاطر همین دلبری می کند...



+نوشته شده در دو شنبه 7 آذر 1390برچسب:,ساعت13:44توسط نادیا | | نظر دهید