تنها

میخواهم پرواز کنم

می توان تنها شد ...

می توان زار گریست ...

می توان دوست نداشت ...

و دل عاشق آدمها را زیر پاها له کرد ...

می توان چشمی را به هیاهوی جهان خیره گذاشت ...

می توان صدها بار علت غصه دل را فهمید ...

می توان ...

می توان بد شد ، بد دید و بد اندیشه نمود ...

آخرش هم تنها میتوان تنها رفت ...

با جهانی همه اندوه و غم بد بختی ...

یادگاری ؟! همه جا تلخی و سردی و غرور ...

فاتحه ؟! خوب شد رفت ! عجب آدم بد خلقی بود ...


ولی ای کودک زیبای دلم ، آن ور سکه تماشا دارد ...




+نوشته شده در شنبه 12 آذر 1390برچسب:,ساعت17:7توسط نادیا | |