سکوت

میخواهم پرواز کنم

من و سکوت و دو چشمی که خیره مانده به راه

دلی که مانده برایم ، اسیر ناله و آه

 

 

دوباره قطره ی اشکی به روی گونه و بعد،

سقوط و بوسه به عکسی، شبیه صورت ماه

 

دوباره حال و هوای گرفته ام بی تو

و وضع بارش گریه به سرنوشت سیاه

 

به باورت که نبود دل حریم درخور توست

بیا ببین که حریمت شکسته شد و تباه

 

از آن زمان که تو رفتی مدام می گویم:

زمان آمدنت دیر و عمر من کوتاه

 

دوباره من و سکوت و دو چشم خیس و زلال

دوباره خاطره ی رفتن و غروب نگاه

 

صدای پای تو در ذهن من و تصویری

که محو می شود و می رود به راه، یا بی راه...

 



+نوشته شده در پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:,ساعت13:53توسط نادیا | |