آتش

میخواهم پرواز کنم

باراني ام , باراني ام , باراني از آتش

 يك روح بي پروا و سرگرداني از آتش

.

اين كوچه ها , ديوارها , اصلاً تمام شهر

سوزان و من محبوس در زنداني از آتش

.

 اهل غزل بودم ، خدا يكجا جوابم كرد

 با واژه اي ممنوع  ، با انساني از آتش

.

 بي شك سرم از توي لاكم در نمي آمد

 بر پا نمي كردي اگر طو فاني از آتش

.

 تا آمدي ، آتشفشاني سالها خاموش

 بغضش شكست و بعد شد طغياني از آتش

.

 كاري كه از دست شما هم بر نمي آمد

 من بودم و در پيش رويم خواني ازآتش

.

 اين روزها محكوم  ِ اعدامم به جرم عشق

 در انتظارم بشنوم   ، فرماني از آتش



+نوشته شده در چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:,ساعت23:46توسط نادیا | |